پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۱

سود نجومی کنسرن فولکس واگوُن VW

 
 
منبع: روزنامه آلمانی زود دویچه چایتونگ Süddeutsche Zeitung
ترجمه:  اکبر تک دهقان
9 اسفند 1391- 27 فوریه 2013
 
بزرگترین شرکت تولید کننده اتوموبیل در اروپا، در سال گذشته 22 میلیارد یورو سود کسب کرده است- بیش از همه دوره های گذشته. دلیل این رکورد در کسب سود، تأثیر عوامل ویژه اعلام شده است. با اینحال، این کنسرن سهامداران خود را سرخورده میکند. بهای شاخص سهام آن در بورس پایین می آید.
 --------
برای شرکت فولکس واگوُن *1، سال 2012  حقیقتاً سال رکورد بود. بزرگترین شرکت اتوموبیل سازی اروپا، به آن میزانی اتوموبیل بفروش رساند، که تاکنون هرگز قادر نشده بود. درآمد رئیس کنسرن مارتین وینترکُرن Martin Winterkorn هم میتوانست به سطح رکورد تازه ای بالغ گردد، اگر کنسرن، آن را از ترس خشم بیسابقه [کارگران] که بوجود آمده بود، بعداً کاهش نمیداد. این کنسرن حال از رکورد سود سال گذشته خود بمیزان 21.9 میلیارد یورو و علیرغم بحران یورو و هزینه های سرمایه گذاری میلیاردی، خبر میدهد.*2 این رقم، افزایشی معادل 38.5% را نسبت به سال قبل نشان میدهد. به این ترتیب، شرکت فولکس واگوُن VW، رکورد سود سال گذشته خود بمیزان 15.8 میلیارد یورو را، پشت سر میگذارد. 
 
به اعلام  این کنسرن پس از یک نشست شورای نظارت آن، سود ناخالص فولکس واگوُن Der Vorsteuergewinn نسبت به سال گذشته بمیزان 2% افزایش یافته، به سطح 11.5 میلیارد یورو بالغ گشت.*3 پیش از این در سال 2011، بدلیل تأثیر عوامل ویژه در ترازنامه سالانه با حجم نزدیک به 16 میلیارد یورو، این شرکت سودی کسب کرد، که هیچ شرکت آلمانی پیش از آن بدست نیاورده بود.*4 بخش اعظم سود کنونی کنسرن فولکس واگوُن، البته از طریق ارزش گذاریهای مجدد ناشی از خرید شرکت اتوموبیل سازی پورشه بوجود آمده اند- در واقع این بخش از سود، تنها بر روی کاغذ وجود دارد.
 
در سال 2012، این بزرگترین شرکت تولید کننده اتوموبیل در اروپا، برای اولین بار قادر شد، در سراسر جهان بیش از 9 میلیون اتوموبیل بفروش برساند. مجموع فروش شرکت در سال فوق، با افزایشی معادل یک پنجم به میزان 192.6 میلیارد یورو ترقی کرد. به این کنسرن همچنین، 8 مدل اتوموبیلهای شخصی، کامیونهای ام- آ - ان MAN و اسکانیا Scania و موتورسیکلت دوکاتی Ducati تعلق دارند.
 
علیرغم اعلام شرکت فولکس واگوُن پیرامون سود آن در سال 2012، قیمت سهام آن در بازار بورس ناگهان سقوط کرد: ارزش اوراق بهادار شرکت اتوموبیل سازی فوق حتی موقتاً تا سطح 6.4% به میزان 163.60 یورو که در دو ماه و نیم گذشته بی سابقه بود، سقوط کردند. دلیل آن: تقسیم سود میان سهامداران  Die Dividende، از میزانی که انتظار میرفت، کمتر بود. به اعلام یک تاجر بورس، سود هر سهم ممتاز به میزان 3.56 یورو بالغ گشت *5، که البته بالاتر از قیمت سال گذشته یعنی 3.06 قرار گرفت. بسیاری اما انتظار داشتند، که سودی به میزان 3.86 یورو به هر سهم ممتاز پرداخت شود. *6
 
با توجه به افزایش بسیار زیاد سود، شرکت فولکس واگوُن سیستم پرداخت حقوق به مدیران خود را تغییر میدهد، تا دوباره در مرکز بحثی در انتقاد به سطح بالای پرداختهای آن به مدیران واقع نشود. رئیس شرکت وینترکرن Winterkorn بایستی برای سال گذشته، مبلغ 14.5 میلیون یورو کسب کند- طبق قراردادهای او با شرکت، او مجاز به دریافت بیش از 20 میلیون یورو در سال گذشته بود. رئیس کنسرن فولکس واگوُن، همچنان بیشترین درآمد را در میان همقطاران خود در اروپا دارد.*7
 
 
 -----------------------
توضیحات مترجم
 
*1- شرکت فولکس واگوُن در سال 1937 تأسیس شده است. این شرکت بجز شرکتهای متعدد تابع آن، طبق آمار سال 2011، دارای 100000 شاغل بوده است. در اروپا تقریباً از هر 5 اتوموبیل شخصی، یک اتوموبیل متعلق به این شرکت است.
 
در سال 2011 شرکت فولکس واگوُن با 159.3 میلیارد یورو فروش، برای اولین بار از شرکت ژاپنی تویوتا و شرکت آمریکایی جنرال موتور پیش افتاده، مقام  اول را در جهان بخود اختصاص داد. البته از نظر میزان اتوموبیلهای فروخته شده، همچنان شرکت آمریکایی جنرال موتور در مقام اول جهانی قرار داشت.  فولکس واگوُن در سال 2012 بمیزان 20% بیش از سال گذشته، در سراسر جهان اتوموبیل فروخته است. البته این امتیاز واقعی آن در این سال نسبت به تویوتا و جنرال موتور بوده است.
 
کارشناسان بازار اتوموبیل پیش بینی میکنند، در سال 2013، کنسرن ژاپنی تویوتا با تولید 9.50 میلیون، فولکس واگوُن با تولید 9.35 میلیون و جنرال موتور با تولید 8.15 میلیون اتوموبیل، مقامهای اول تا سوم جهانی را از نظر تعداد اتوموبیلهای تولید شده کسب خواهند کرد.
 
*2- این سودی است، که در دفاتر شرکت و پس از برخی افزایشهای ناشی از خرید کامل سهام پورشه توسط فولکس واگوُن، که قیمت سهام بعهده گرفته شده از سوی فولکس واگوُن را ترقی داده، همچنین فروش و سود بالای پورشه  در سال 2012 کسب شده است. یعنی هنوز ربطی به "سود عملیاتی" خود فولکس واگوُن در سال مورد بحث ندارد.
 
در موضوع افزایش فروش کل کنسرن فولکس واگوُن به 192.6 میلیارد یورو در سال 2012، افزایش بازهم بیشتر سهام فولکس واگوُن در شرکت کامیون سازی ام – آ- ان MAN و خرید بقیه سهام شرکت اتوموبیل سازی پورشه هم نقش مهمی ایفا کردند. شرکت فولکس واگوُن، اطلاعات نهایی پیرامون ترازنامه سال 2012 خود را در ماه مارس منتشر خواهد ساخت. از آنجا که سود ناشی از تأثیر عوامل ویژه خود این مؤسسه، دیگر در سال 2013 وجود نخواهد داشت، از این رو کارشناسان برای ترازنامه سال 2013 فولکس واگوُن، با کاهش مجموع سود شرکت حساب میکنند.
 
شرکت اتوموبیل سازی پورشه در سال 2012 به مجموع فروش رکورد خود یعنی 10.9 میلیارد یورو دست یافت، که 1.49 میلیارد آن به سود خالص مربوط است. این میزان سود در تمام تاریخ این شرکت وجود نداشته است. از این رو این شرکت سود قابل تقسیم میان سهامداران  Die Dividende خود را در سال 2012، بمیزان 50 سنت افزایش داده، به سطح 3.50 یورو برای سهام عادی و 3.56 یورو برای سهام ممتاز رساند. در مجموع معاملات شرکت پورشه در سال 2012، به ازای 1 یورو فروش، 13 سنت سود کسب شده است.
 
سود اعلام شده شرکت فولکس واگوُن، یعنی 21.9 میلیارد یورو باید از سود عملیاتی مؤسسه یعنی 11.5 میلیارد کسر شود، که در این صورت، میزان افزایش سود ناشی از تجدید ارزشگذاری سهام خریداری شده پورشه توسط فولکس واگن بدست می آید. این رقم یعنی 10.4 میلیارد یورو، امتیاز و تبلیغ بزرگی برای فولکس واگوُن در مقایسه با تویوتا و جنرال موتور است. کارکرد دیگر آن معرفی این کنسرن در سطح جهان بمثابه مؤسسه نیرومند و از این طریق، تبدیل آن به انتخاب اول یک خریدار ساده اتوموبیل در مقایسه با تویوتا و جنرال موتور- که شامل رقیب قدیمی آن یعنی اوپل OPEL در آلمان، اروپا و آمریکا هم میگردد-، میباشد.
 
فولکس واگوُن، طی دو سال اخیر، مرتباً سود عظیمی ناشی از تجدید ارزشگذاری قیمت سهام پورشه در نزد خود در محاسبات ترازنامه سالانه وارد میکند. این اقدام، تا چه میزان با ارزش واقعی سهام پورشه و تا چه میزان با رقابت شدید آن  طی سالهای اخیر برای سبقت گرفتن از تویوتا و جنرال موتور مربوط است، حقیقتاً کشف ساده ای نیست- از آنجا که این کنسرن اطلاعات دقیقی در این رابطه را منتشر نمیسازد.
 
*3- سود 11.5 میلیارد یورو، سود واقعی و عملیاتی شرکت فولکس واگوُن، یعنی پیش از مالیات و هزینه های بهره های بانکی در سال گذشته است. یعنی در واقع، این کنسرن، از فروش واقعی خود در سال گذشته تنها  بمیزان 2% بیش از سال پیش از آن، سود برده است. از همین رو هم، ارزش سهام آن در بازار بورس، علیرغم افزایش سود دفتری آن، افزایش نیافته است.
 
سود ناخالص Der Vorsteuergewinn و یا سود پیش از مالیات و بهره، همچنین سود عملیاتی Operativer Gewinn، پس از کسر همه هزینه های تولید و ترانسپورت و خدمات و فروش کسب میشود. پس از این سود، تنها باید مالیات و بهره وامها از مبلغ باقیمانده کسر شوند. از این رو، میزان سود عملیاتی، در واقع نشاندهنده سود آوری واقعی یک مؤسسه است.
 
*4- "تأثیر عوامل ویژه"، شامل تأثیر مثبت یا منفی وقایع موردی بر ترازنامه سالانه مؤسسات هستند. برای مثال به بالا بردن ارزش ذخایر راکد مؤسسه، از طریق ارزشگذاری مجدد دارایی ها [در مقاله بالا، مربوط به خرید بقیه سهام شرکت پورشه از سوی شرکت فولکس واگوُن]، یا ثبت طلبهای غیرقابل وصول یک شرکت بعنوان استهلاک، و یا پرداخت مالیاتی که باید بعداً جبران میشد و سپس نشاندن آنها در بخش بدهیهای شرکت. در تنظیم ترازنامه سالانه یک مؤسسه، این موارد بعنوان هزینه ها و یا درآمدهای فوق العاده منعکس میگردند. نقش این عوامل ویژه در ترازنامه یک مؤسسه، معمولاً بطور کوتاه مدت و غیرقابل پیش بینی ظاهر میگردند. سه مثال در این رابطه:
 
مثال 1: در سال 2013 از طریق "تأثیر عوامل ویژه"، ترازنامه شرکت A بهتر خواهد شد: با فروش سهام این شرکت در مؤسسه B، درآمدی معادل 100 میلیون یورو به داراییهای آن اضافه شده، که در ترازنامه سالانه لحاظ خواهند شد.
 
مثال 2: شرکت C در سه ماهه اول سال 2013، انتظار وضعیت بهتری را دارد. این از طریق "تأثیر عامل ویژه" افزایش مالیات بر ارزش افزوده، به این طریق دریافت مبلغ بیشتری از مصرف کننده گان کسب خواهد شد.
 
مثال 3: بدون "تأثیر عامل ویژه" کاهش قیمت انرژی، درآمدهای شرکت D حامل یک حساب منفی به میزان 4.7 میلیون یورو میگردید.
 
*5- "سهام ممتاز" یک شرکت سهامی، سهامی هستند، که دارنده گان آنها معمولاً دارای حق رأی در مجمع عمومی سالانه سهامداران مؤسسه نیستند. بعنوان اقدامی جبران کننده اما، آنها دارای سهم بیشتری از سود مؤسسه نسبت به سهامداران عادی هستند. همچنین دارنده گان سهام ممتاز، برای دریافت سود از درآمدهای یک شرکت حق تقدم داشته، در شرایط ورشکستگی مؤسسه نیز، قبل از دیگران، طلبهای این گروه از سهامداران پرداخت میشوند. در برابر "سهام ممتاز"، "سهام عادی" قرار دارند. دارنده گان سهام عادی، در مجمع عمومی سالانه سهامداران صاحب حق رأی هستند.
 
*6- عدم تقسیم سودی به سهامداران- آنطور که انتظار میرفت-، احتمالاً به این معنا است، که این مؤسسه بخشی از سود کسب شده واقعی را هنوز برای هزینه کردن در امور دیگری، احتمالاً برای بهبود وضعیت شرکتهای تابعه خود نظیر پورشه، ام- آ- ان و یا اسکانیا نیاز داشته، نمیتواند به پرداخت آن به سهامداران خود اقدام نماید؛ همچنین احتمالاً تحولات سیاسی و پولی در ژاپن، یعنی کشور رقیب اصلی آن تویوتا، نوعی از نااطمینانی برای آن ایجاد کرده است. عدم تقسیم سودی بیشتر به سهامداران، بطور غیرمستقیم یعنی کم ارزش شدن سهام آن! و این، خود را در کاهش قیمت سهام فولکس واگوُن، هر چند کوتاه مدت، نشان داده است. باید میزان کاهش بهای سهام این شرکت را به سطح 163.60 یورو که در نرخ منفی 6.4% نسبت به ارزش قبلی آن بازتاب یافته، با کاهش سود پرداختی به هر سهم ممتاز از 3.86  یورو پیش بینی شده، به 3.56 یورو پرداخت شده مقایسه نموده، و اولین مورد کاهش را از دومین مورد کاهش نتیجه گیری کرد. این موضوع اهمیت دارد، از آنجا که شرکت پورشه هم میان سهامداران ممتاز خود، 3.56 یورو سود تقسیم کرده است.
 
*7- مارتین وینترکرن  Martin Winterkorn از ژانویه سال 2007 در رأس شرکت فولکس واگوُن VW و همچنین از نوامبر 2009 در رأس شرکت اتوموبیل سازی پورشه قرار دارد. طی سالهای 2009 تا 2012، شرکتهای اتوموبیل سازی فولکس واگن و پورشه، که پیش از آنهم در یکدیگر شریک بودند، در هم ادغام شده اند.
 
درآمد ناخالص آقای مارتین وینترکرن Martin Winterkorn در سال 2012، از ترس مخالفت کارگران، از مبلغ 20 میلیون یورو، به مبلغ 14.5 میلیون یورو کاهش یافته است! درآمد او در سال 2011 حتی، به مبلغ 17.456 میلیون یورو بالغ گشت. هیچ مدیر شرکت بزرگ آلمانی قبل از او، اینهمه درآمد کسب نکرده بود. درآمد ماهانه رئیس شرکت فولکس واگن در سال 2012 نزدیک به 1455000 یورو محاسبه شده است. براساس قوانین مالیات کنونی در آلمان و معتبر از سال 2007، رئیس فولکس واگوُن، در بهترین حالت- یعنی اگر مجرد فرض شود، که نیست-، باید 45% از درآمد فوق را بعنوان مالیات بپردازد. در اینصورت باز هم او ماهانه حدوداً بمیزان 655000 یورو، یعنی معادل دستمزد ماهانه 600 تا 655 نفر کارگر صنعتی در آلمان در سطوح پایین درآمد- که بطور 3 شیفت، معمولاً همراه با آخر هفته ها و در شرایطی نظیر قطعه کاری عرق میریزند-، درآمد کسب کرده است.
 
آمار زیر مربوط به ساختار درآمدهای کشور آلمان در سال 2012 است. مقایسه  ساده آن با درآمد رئیس کاتولیک و معتقد به دموکراسی و بهشت و جهنم شرکت فولکس واگوُن، سطح رشد یافتگی اندیشه عدالت و عدالت طلبی در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری را نشان میدهد.
 
دارنده گان درآمدهای ماهانه زیر 1100 یورو: 14.2%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 1100- 1500 یورو: 11.8%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 1500- 2000 یورو: 14.6%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 2000- 2600 یورو: 14.4%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 2600- 4000 یورو: 22.9%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 4000- 7500 یورو: 18.8%  از کل خانوارها
دارنده گان درآمدهای ماهانه 7500 یورو به بالا: 3.5%  از کل خانوارها
 
ساختار "خانوار"ها در کل جمعیت آلمان
 
سهم خانوارهای یک نفره: 39.9% از کل خانوارها
سهم خانوارهای بیش از یک نفر و بدون فرزند: 31.2% از کل خانوارها
سهم خانوارهای بیش از یک نفر و با فرزند: 28.9% از کل خانوارها  
  
-----------------------
نقش شرکتهای فولکس واگوُن و پورشه در دوران حکومت نازیها
 
مارکهای فولکس واگوُن و پورشه، امروزه از خوشنام ترین مارکهای اتوموبیل در جهان هستند. اینکه بنیانگذاران آنها، زمانی از نازیهای افراطی و یا مورد حمایت این رژیم فاشیستی بوده اند، کسی چیز زیادی از آن نمیداند؛ و اینکه اساس انباشت سرمایه و توسعه تکنولوژی و کسب موقعیت بازار کنونی آنها، به شرایط سلطه جنایتکارانه فاشیسم و تولید برای جنگ و آنهم تولید از طریق بکارگیری کارگران و اسیران جنگی مربوط است، اطلاعات زیادی منتشر نشده است.
 
در وبسایت اینترنتی ویکی پدیای فارسی و تحت عنوان "فولکس واگن"، به اطلاعاتی برمیخوریم، که نه فقط نهایت این بی اطلاعی را نشان میدهند، بلکه برای موجود بربرمنشی نظیر آدولف هیتلر هم تبلیغ مثبت صورت گرفته، او را مبتکر تولید اتوموبیل ارزان و قابل استفاده ای برای عموم مردم معرفی مینامد. مقاله زیر اما، این تولید ادعایی را تنها یک اقدام تبلیغی که هرگز هم به واقعیت نپیوست، معرفی میکند.
 
ویکی پدیای سیاسی فارسی، بنابه انبوه مدارک، تحت تسلط جریان شبه فاشیستی و ضدملی لیبرالهای راست ایرانی است. آنها در همه مقالات سیاسی و تاریخی فارسی، رد پای نفرت انگیز خود را بجای گذارده اند. در همین مورد فولکس واگوُن، متون آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، اشاره مثبت و از موضع تأیید آمیزبه آدولف هیتلر نکرده اند. در حالیکه در متن فارسی و با نگاهی کاملاً مثبت و خوش بینانه، به این جانور وحشی بعنوان مؤسس اصلی فولکس واگوُن، آنهم در بخش اصلی معرفی خلاصه این کنسرن اشاره میشود. معلوم نیست، چگونه میتوان از یک سیاستمدار، آنهم نوع خون آشام آن، بعنوان مؤسس اصلی یک شرکت اتوموبیل سازی نام برد!
 
در زیر بخشهای اصلی مقاله ای از وبسایت آلمانی "اشپیگل آنلاین" بمنظور روشنگری پیرامون سابقه سیاسی خانواده های مالک کنسرن پورشه و فولکس واگوُن ترجمه و بعنوان ضمیمه ترجمه مقاله بالا ارائه میشود. امید که این اقدام، همچنین به بهبود فضای دموکراتیک در محیط ویکی پدیای سیاسی فارسی نیز کمک کند.
---------
سایه تاریکی بر چهره یک اسطوره
 
منبع: وبسایت اشپیگل آنلاین Spiegel Online
ترجمه و تنظیم: اکبر تک دهقان
تاریخ ترجمه: 10 اسفند 1391- 28 فوریه 2013
 
ژورنالیست آلمانی اولریش فی هوفر Ulrich Viehöver در سال 2009 اطلاعات مهمی از تاریخ شرکتهای پورشه و فولکس واگوُن، و همکاری آنان با رژیم نازی در بکارگیری کارگران اجباری و تولید وسایل جنگی منتشر کرده است. او در جدیدترین کتاب خود پیرامون تبهکاریهای روُسای قدیمی این دو شرکت، شخص فردیناند پورشه Ferdinand Porsche رئیس بنیانگذار کنسرن کنونی پورشه را، بمثابه "شخصی بی وجدان و سود جود در رژیم نازی" معرفی کرده است. او قادر به روُیت اسناد تاکنون مخفی مانده ای شده، و تعداد کارگران اجباری در این شرکت را به 300 نفر تخمین زده است- طوری که "برخی از خوابگاههای آنها هنوز وجود دارند".
 
حتی مورخ شرکت پورشه آقای لندنبرگر Landenberger اخیراً پذیرفته است، که این کتاب حقایق جدیدی را روشن می سازند، از جمله اینکه، چگونه خانواده پورشه قادر شدند، ثروتی را که ناشی از تولید سلاح برای رژیم هیتلر و بکارگرفتن کارگران اجباری بودند، پس از پایان جنگ نجات دهند.
 
در ترقی تجارت فردیناند پورشه Ferdinand Porsche در دروه نازیها، این مسئله تعیین کننده بود، که هیتلر به او- که نظیر خود او اصلیت اتریشی داشت- علاقه بسیار زیادی داشت؛ علیرغم اینکه، فردیناند پورشه یک چاپلوس هیتلر نبود. او البته بندرت سلام هیتلری داده، در راهپیمایی های طرفداران هیتلر نه لباس قهوه ای، که عمدتاً لباس تیره بر تن داشت. رئیس دسته اس اس SS در رژیم هیتلری هاینریش هیملر Heinrich Himmler به او درجه ای نظامی اعطاء کرده بود، که او معمولاً از آن استفاده نمیکرد. با این وجود، این فاصله ظاهری میان او و رژیم، به او زیانی نرسانده، و فردیناند پورشه انحصار بخش توسعه شرکت اتوموبیل سازی فولکس واگوُن را بدست آورد.
 
تولید اتوموبیل شخصی ارزان برای همه بقیمت 990 مارک، یک تبلیغ دروغ رژیم نازی باقی ماند. اما با سرمایه های غارت شده اتحادیه های کارگری آلمان، در کارگاههای کنونی این مؤسسه در شهر ولفزبورگ Wolfsburg -دوره فوق: "کارخانه نمونه نازیها"-،بطور انبوه خودروهای نظامی تولید میشوند.
 
فردیناند پورشه Ferdinand Porsche شرکت پورشه و فولکس واگوُن را در خدمت رژیم نازیها قرار میدهد. او  هزاران کارگر اجباری را – که از طریق ارتش متجاوز آلمان ربوده شده و به آلمان کشانده شده بودند،آرمانآ آآ  بکار گرفته و در خدمت صنایع جنگی دولت آلمان بکار وامیدارد. کارگران اجباری در اردوگاههایی آکنده از حشره و موش زندگی میکردند. این فردیناند پورشه بود که نازیها را برای اهداف سودجویانه خود بکار گرفت و "نه برعکس"!
 
از طریق ورود شرکت پورشه به تولید سلاحهای جنگی از آنجمله تانکهای سنگین، درآمد این مؤسسه ظاهراً کوچک با سود تنها 3000 مارک در سال 1934 به میزان 2 میلیون مارک در سال 1944 رشد کرد. یکی از کارگران اجباری دوره فوق و امروز 90 ساله از کشور لهستان میگوید: در این شرکت کارگران اجباری از کشورهای هلند، مراکش، فرانسه، ایتالیا و یا زنان روسی هم کار میکردند.
 
فردیناند پورشه بعد از پایان جنگ، بخش بزرگی از دارائیهای کسب کرده از طریق جنگ و استثمار کار اجباری را، همراه با خواهر خود لوییز پی یچ Louise Piëch به یک شرکت اتریشی منتقل ساخته و نجات میدهد.
 
رئیس شرکت فولکس واگن در دوره حکومت نازیها آنتون پی یچ  Anton Piëch که شوهر خواهر فردیناند پورشه بود، از نازیهای افراطی محسوب میگردید. پسر او فردیناند پی یچ  Ferdinand Piëch، هم اینک  سهامدار اصلی شرکت پورشه، ریاست شورای نظارت فولکس واگوُن و ریاست شورای نظارت شرکت کامیون سازی ام - آ - ان  MAN را بعهده دارد. این دو خانواده که در رأس فولکس واگوُن و پورشه قرار دارند، معمولاً بعنوان طایفه پی یچ – پورشه نامیده میشوند.
--------
تاریخ انتشار مقاله: 26.09.2009
عنوان اصلی مقاله: سایه ای بر یک اسطوره Schatten auf dem Mythos
نویسنده: NILS KLAWITTER
ترجمه بالا تنها شامل بخشهایی از اصل مقاله گشته، برخی جملات نیز تنظیم و بکمک اطلاعات اصل متن، اندکی تکمیل شده اند.
-----------------------
محتوای مقاله، دیدگاه مترجم را منعکس نمیکند. اطلاعات موجود در بخش توضیحات، از سوی مترجم و با دقت لازم، از منابع مختلف آلمانی زبان جمع آوری شده اند.
عنوان اصلی مقاله: فولکس واگوُن برای همه خلقها
تاریخ انتشار مقاله: 4 اسفند 1391- 22 فوریه 2013
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۱

توافقنامه تجارت آزاد میان آمریکا و اروپای متحد و مخالفین آن

 
منبع: وبسایت روزنامه آلمانی دی ولت  Die Welt
ترجمه: اکبر تک دهقان
19 فوریه 2013- 1 اسفند 1391


اروپای متحد و ایالات متحده آمریکا، در آستانه شروع مذاکرات مشخص پیرامون توافقنامه ایجاد منطقه تجارت آزاد قرار گرفته اند. کارشناسان اما علیه آن هشدار میدهند. از نظر اقتصاددان برجسته باگواتی Bhagwati، اروپا باید از آن پرهیز کند.
 
دولتهای آمریکا و اروپای متحد امیدوارند، توافقنامه ایجاد منطقه تجارت آزاد، موجب بروز تحرک در وضعیت راکد اقتصادی در هر دو منطقه گردد. تاکنون هر ابتکاری در این جهت بنحو رقت انگیزی به شکست انجامیده است. حال اما سیاستمداران ادعا میکنند، زمینه های انعقاد چنین قراردادی بهتر از همیشه هستند. اروپای متحد بطور یکپارچه  با آن موافق است و باراک اوباما قصد دارد، این هدف را به پیش ببرد.
 
طی هفته جاری هم، یک گروه کار مشترک طرفین، حتماً خواستار آغاز مذاکرات مشخص در این زمینه خواهد شد. این توافقنامه میتواند تا سال 2016 آماده شود. کارشناس مشهور تجارت بین المللی، جاگدیش باگواتی Jagdish Bhagwati، در گفتگویی با روزنامه دی ولت Die Welt هشدار میدهد، که اتفاقاً از نگاه اروپایی ها، این توافقنامه، "فکر خوبی نیست". پروفسور باگواتی Bhagwati، در دانشگاه کلمبیا در نیویورک به تدریس اشتغال دارد. 
--------------
 
دی ولت: آقای باگواتی Bhagwati،*1 طی دهه های گذشته، همه تلاشها برای انعقاد یک توافقنامه فرا اقیانوسی [میان اروپا و آمریکا] به شکست منجر شده اند. در مذاکرات کنونی، چه چیزی از دوره های گذشته متفاوت است؟
 
جاگدیش باگواتی: فکر ایجاد یک منطقه تجارت آزاد *2 میان اروپا و آمریکا، در عمل موضوع تازه ای نبوده، در دهه های گذشته، اقدامات مقدماتی متعددی در این زمینه انجام گرفته اند. حال یک سری عوامل جدیدی به آن اضافه میشوند، که امضاء این توافقنامه را حداقل نسبت به گذشته، محتمل تر میسازند.*3
 
دی ولت: اینها شامل چه اقداماتی هستند؟
 
جاگدیش باگواتی: فضای سیاسی در واشنگتن، لزوماً در جهت گشایش بیشتر تجارت خارجی نیست. *4 این عمدتاً به اتحادیه های کارگری مربوط است، که رابطه خوبی با باراک اوباما دارند. آنها نمیخواهند توافقنامه ای با کشورهای صنعتی جدید [کشورهای در آستانه صنعتی شدن Schwellenländer] منعقد شود، چون دستمزدهای خود را در معرض خطر می بینند. اتحادیه های کارگری آمریکا بجای کشورهای جدیداً صنعتی، ترجیح میدهند، با کشورهایی که در موضوع دستمزدها و حقوق قانونی کارگران، در سطحی نظیر امریکا قرار دارند، پیمانهایی امضاء شوند. تردیدی نیست که اروپای متحد، دارای چنین شرایطی است. اما آنچه که بویژه یک توافقنامه میان آمریکا و اروپای متحد را جذاب میسازد، ناکامی نشست دوحه Doha-Runde است.*5
 
دی ولت: نشست دوحه  سازمان تجارت جهانی WTO می بایستی موانع تجاری را در جهان از میان برمیداشت. اما این مذاکرات از 12 سال قبل درجا میزنند.*6 آیا شما نشست دوحه را بطور قطعی شکست خورده تلقی میکنید؟
 
جاگدیش باگواتی: نشست دوحه مرده است. بویژه صدراعظم آلمان آنگلا مرکل و نخست وزیر انگلستان دیوید کامرون، جداً سعی کردند، که مذاکرات را به یک نتیجه مثبت سوق دهند، و حداقل نکاتی را که همگان بر آنها توافق داشتند، بتصویب برسانند.*7 اما لابی های مؤسسات آمریکایی، نتایج کمتری را از این نشست برای خود دیدند، و آمریکا، موضع بلوکه کردن مذاکرات را در پیش گرفت. از همین رو، کشورهای اروپایی به مانع برخورد کردند.
 
دی ولت: اما برخی از کارشناسان معتقدند، که کشورهای در حال توسعه Entwicklungsländer، در شکست این مذاکرات حداقل سهمی داشتند. از آنجا که برخلاف تمایل کشورهای صنعتی، این کشورها از اول کار در برابر گسترش حوزه مسئولیت سازمان تجارت جهانی WTO ایستادند.
 
جاگدیش باگواتی: این تبلیغات آمریکایی است. من با بسیاری از سیاستمداران احزاب مختلف صحبت کرده ام. باور کنید، فضای حاکم در این بحثها، همواره یکسان بود: آمریکا، بزرگترین رات وایلر Rottweiler [سگ نگهبان] در میدان است؛ اگر او مخالفت کند، توافقنامه شکست میخورد. آمریکا حتی تلاش کرد، از شر پاسکال لامی Pascal Lamy رئیس سازمان تجارت جهانی WTO خلاص شود. چونکه او میخواست نشست دوحه را بترتیبی به نتیجه ای برساند. پس از شکست این مذاکرات، حال دستیابی به یک توافقنامه با اروپای متحد EU، توجه اصلی آمریکا را جلب کرده است. اما اگر هم زمینه های تاریخی امضاء توافقنامه میان آمریکا و اروپا مثبت باشند، باور نمیکنم که از چنین توافقنامه ای چیز زیادی بدست بیاید.
 
دی ولت: چرا اینطور فکر میکنید؟ طبق محاسبات کارشناسان اقتصادی، اقتصاد میتواند در دو سوی اقیانوس، از طریق حذف موانع گمرکی و پذیرش متقابل مقررات استانداردها [کیفیت کالاها] و مقررات تنظیم کننده [معاملات] از سوی طرفین، بمیزان 1.5% رشد  کند.*8
 
جاگدیش باگواتی: من یک محقق موضوع رشد اقتصادی نیستم، اما در مورد درستی این پیش بینی ها بشدت تردید دارم. اینها چیزی جز بازی با اعداد نیستند. بار مالی ناشی از گمرکات [در معاملات تجاری میان آمریکا و اروپا] هم اکنون خیلی ناچیز است؛*9 در واقع میتوان آنها را نادیده گرفت. در مورد استانداردهای [علمی- صنعتی] مشترک [میان طرفین] من خیلی شک دارم، که توافقاتی بوجود بیایند. یا اینکه شما اروپاییان میخواهید، استاندارد سیستم برق آمریکا را بپذیرید؟  
 
دی ولت: خیر.
 
جاگدیش باگواتی: می بینید. اما نیازی نیست که انسان [برای اثبات عدم امکان انعقاد این توافقنامه، نظیر مثال استاندارد متفاوت جریان برق اروپا و آمریکا] مسئله مهمی را مطرح کند. در مورد بسیاری از مسائل کوچکتر نظیر مقررات دریافت مجوز برای محصولات دارویی و یا تنظیم بازار خواروبار هم، تفاوتهای استانداردها و مقررات میان آمریکا و اروپا زیاد هستند. عامل تعیین کننده اصلی اما، مسئله مهم سیاست کشاورزی است.
 
دی ولت: در نشست دوحه سازمان تجارت جهانی WTO، ایالات متحده آمریکا و اروپایی ها، نتوانستند در مسائل کشاورزی به توافق دست پیدا کنند. از نظر شما، آیا کشمکش ادامه می یابد؟
 
جاگدیش باگواتی: برای من قابل درک نیست، که آنها چگونه میخواهند به یک مخرج مشترک برسند. در خود آمریکا هم میان ایالاتی که از سوی دموکراتها و یا از سوی جمهوریخواهان هدایت میشوند، نظرات کاملاً متفاوتی حاکم هستند. دولت آمریکا از سوی دیگر، هیچگونه تلاشهایی را در موضوع تعیین سوبسیدهای کشاورزی، طوری که میزان این سوبسیدها، به حجم تولیدات وابسته نبوده، و کمتر به زیان کشورهای گروه سوم [غیرآمریکایی - غیراروپایی] باشند، انجام نداده است. البته قیمتهای محصولات کشاورزی هم اینک بالا هستند و شاید تمایل دولت آمریکا برای حمایت مالی از بخش کشاورزی، کمتر باشد. اما اینکه آمریکایی ها، خواهان ایجاد گشایش واقعی تجارت تولیدات کشاورزی [خود به روی کشورهای دیگر] هستند، نمیتوانم باور بکنم. این مذاکرات [برای امضاء توافقنامه با اروپا] به هیچ کجا ختم نمیشوند. در انتها، بزحمت چیزی باقی خواهد ماند، که آنها بتوانند بر سر آن توافق کنند.
 
دی ولت: بنظر میرسد، شما از این مسئله متأسف نیستید؟
 
جاگدیش باگواتی: خیر. من امضاء یک توافقنامه فرا اقیانوسی میان آمریکا و اروپای متحد را فکر خوبی نمیدانم. اروپا باید از آن پرهیز کند. این یک گام به عقب است. اروپا تنها خود را تضعیف خواهد کرد. همچنین بقیه دنیا هم بدون چنین توافقنامه ای، وضعیت بهتری خواهد داشت.*10
 
دی ولت: این را باید توضیح دهید. همواره که گفته میشود: تجارت آزاد موجب رفاه بیشتر میشود.
 
جاگدیش باگواتی: یک توافقنامه فرا اقیانوسی میان آمریکا و اروپا اما با خود خطرات بزرگی را بهمراه می آورد. در مسائل مربوط به تجارت، اروپا آشکارا انعطاف پذیرتر از آمریکا است. برای نمونه شما برای اولین بار ابتکار ای- ب- آ EBA Initiative را بمورد اجرا گذاردید. به لطف این ابتکار، کشورهای فقیر میتوانند به استثناء اسلحه، تولیدات خود را بدون پرداخت حقوق گمرکی به بازار اروپا صادر کنند. اروپا از طریق یک توافقنامه فرا اقیانوسی با آمریکا، امتیاز رقابتی انعطاف پذیری در مسائل مربوط به تجارت بین المللی را از دست خواهد داد. برای کشورهای در حال توسعه، پس از چنین توافقنامه ای، تجارت با اروپا مشکل تر خواهد شد. علاوه بر این، لابی های نیرومند مؤسسات آمریکایی ممکن است سعی کنند، نفوذ خود را تا اروپا گسترش دهند.
 
دی ولت: آیا این توافقنامه نمیتواند به یک نقطه مشترک ختم شود، جایی که کشورهای دیگر هم به آن ملحق گردند؟ گفته میشود، که اروپای متحد مایل است ورود کشورهای دیگر را هم به این توافقنامه ممکن سازد.
 
جاگدیش باگواتی: من این احتمال را ضعیف میدانم. امضاء یک توافقنامه میان آمریکا و اروپا، از سوی کشورهای دیگر بعنوان پیدایش یک بلوک تجاری غول آسای جدید درک خواهد شد. علاوه بر این، مرا این موضوع آزار میدهد، که با چنین توافقنامه ای، آمریکا در موقعیت شریک نیرومندتر قرار گرفته، و بسیاری از مقررات خود را به اروپاییان بقبولاند. به این ترتیب، این خطر وجود خواهد داشت، که اروپای متحد طی مذاکرات تجارت جهانی در آینده، بیش از گذشته، باید منافع آمریکا را در نظر بگیرد.
 
دی ولت: اگر از نظر شما، ایجاد منطقه تجارت آزاد میان آمریکا و اروپا فکر خوبی نیست، و نشست دوحه سازمان تجارت جهانی WTO هم شکست خورده است، پس دیگر چه توافقنامه ای در این رابطه در آینده اصلاً میتواند منعقد گردد؟
 
جاگدیش باگواتی: من هرگز درک نکردم، که چرا در نشست دوحه [2011 در ژنو] سازمان تجارت جهانی WTO، نظیر موارد گذشته و معاهدات دیگر عمل نشد. آنها میتوانستند مواردی را که بر سر آنها توافق داشتند، بتصویب رسانده، تا دور جدید را آغاز کنند. وقتی توافقنامه های تجاری دوجانبه  bilaterale Abkommen دنبال میشوند، باید دو طرف خود را بر موضوعات تجاری متمرکز کرده، و فرضاً مسائل بازار کار را کنار بگذارند؛ برای این موضوع، سازمان بین المللی کار ILO وجود دارد. در حالیکه دولت آمریکا در مذاکرات تجارت، چندین موضوع دیگر را هم برای دستور کار همراه میکند. به این دلیل، چین و هندوستان هم وارد یک توافقنامه فرا اقیانوسی نخواهند شد. به این ترتیب اما آسیا به دو بلوک تجاری تجزیه میشود: در یک بلوک، کشورهای کوچکتر وارد میشوند و در بلوک دیگر، دو غول چین و هندوستان قرار میگیرند. این تفرفه نباید و مجاز نیست آینده تجارت جهانی را رقم بزند.*11
 
-------------------------
توضیحات مترجم
 
*1- جاگدیش باگواتی Jagdish Bhagwati [1943 بمبئی]، یک اقتصاددان هندی-آمریکایی است. او هم اکنون، پروفسور در رشته حقوق سیاسی و اقتصاد در دانشگاه کلمبیا در نیویورک است. پروفسور باگواتی، تحصیلات دانشگاهی خود را در آمریکا به پایان رسانده، در سالهای 1971 و 1989، دو مجله تخصصی را پیرامون اقتصاد بین المللی، با موضوع اصلی تجارت آزاد، تأسیس کرده است. او طی سالهای 1991 تا 1993، مشاور امور سیاست اقتصادی دبیرکل نهاد بین المللی "موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت GATT" بود. این نهاد از سال 1994، به سازمان تازه تأسیس یعنی سازمان تجارت جهانی WTO ضمیمه گشته، بعنوان توافقنامه وجود دارد، اما دیگر موجودیت مستقل سازمانی ندارد.
 
پروفسور باگواتی از سال 2000 بعنوان مشاور سازمان ملل در امور جهانی سازی Globalisierung و در سال 2001 در سمت مشاور رئیس سازمان تجارت جهانی WTO بکار اشتغال داشته است. او همچنین در سال 2000، طی امضاء یک فراخوان محافظه کارانه، با سیاستهای دولت آمریکا در تعیین مقررات حفظ محیط زیست مخالفت کرده است.
 
اقتصاددان مورد بحث در اثر جدید خود تحت عنوان"در دفاع از جهانی سازی" در سال 2004، به استدلالهای مخالفین جهانی سازی بشیوه کنونی، برخورد کرده، اعلام میکند، پروسه جهانی سازی، برخلاف تصور مخالفین آن، چهره ای انسانی هم دارد و ضروری است، که آن را در جامعه معرفی نمود.
 
جاگدیش باگواتی همچنین از سال 2010، عضو کارگاه فکری غیردولتی مشهور " شورای روابط خارجی" در نیویورک است، که در آن صدها نفر از صاحبان شرکتها، مدیران، اقتصاددانان و سیاستمداران از جناحهای مختلف در آمریکا، از جمله بیل کلینتون و هنری کیسینجر عضویت دارند.
 
مواضع پروفسور جاگدیش باگواتی در این مصاحبه، همچنین دیدگاههای تاکنون شناخته شده او، در چهارچوب محافل نئولیبرال قرار دارد. اما او، یک اقتصاددان توسعه هم محسوب میگردد. هر چند برخی نقل قولها و یا اصرار شدید او به آزادی کامل تجارت جهانی، او را در طیف راست قرار میدهد، اما اطلاعات منتشر شده، شخصیت او را یک فرد مدافع کور سرمایه داری و یا عامل کنسرنهای بین المللی معرفی نمیکنند. او به لحاظ تئوریک و بطور متعصبانه ای معتقد است، که تجارت بین المللی کاملاً آزاد و بدون مانع، رشد اقتصادی کشورهای عقب مانده را هم تسهیل خواهد کرد- ظاهراً بگواتی در اینجا، باید نیم نگاهی به کشور اصلی خود هندوستان و نیازهای توسعه آن داشته باشد. نگرش او به مسائل تجارت بین المللی و توسعه، بشدت فنی و نظری است؛ و عواقب اجتماعی چنین سیاستهایی را در کشورهای صنعتی قدیمی، همچنین موانع سیاسی ایجاد شده ناشی از آنها را، مورد بحث قرار نمیدهد. احتمالا این ضعف جدی در نگاه او به مصائب ناشی از سیاستهای رادیکال تجاری، در شرایط کشور اصلی او یعنی هندوستان- که در آن فقر یک سنت دائمی، مسئله ای روزمره و کاملا عادی است-، هم ریشه دارد.  
 
در چهارچوب فکری یک اقتصاددان توسعه، جاگدیش بگواتی میخواهد هرچه زودتر به عقب مانده گی کشورش هندوستان خاتمه دهد، و بنا به تخصص، تجربه و موقعیت شغلی او در سازمان تجارت جهانی، راهی جز گشایش هرچه سریعتر برای صدور تولیدات کشاورزی، نساجی و مواد نیمه ساخته این کشور به کشورهای صنعتی قدیمی نمیشناسد. در این میان اما، دولت آمریکا مانع اصلی است، و این دلیل اصلی وجود نوعی گرایش ضدآمریکایی در او است.
 
 از جاگدیش باگواتی، بعنوان مشهورترین کارشناس تجارت بین المللی نام برده میشود.
 
*2- ایجاد منطقه تجارت آزاد Die Freihandelszone، شکل ویژه ای از گشایش تجارت منطقه ای است. در یک منطقه تجارت آزاد، همه موانع تجاری تعرفه ای و غیرتعرفه ای میان کشورهای شریک، گام به گام حذف میشوند- در چهارچوب یک منطقه تجارت آزاد، حقوق گمرکی اخذ نمیشوند. اما برخلاف یک اتحاد گمرکی Zollunion [نظیر اروپای متحد]، هر کشور عضو، همچنان خودمختاری کامل در سامان دادن به سیاست تجاری خود در برابر کشورهای گروه سوم [یعنی خارج از اعضاء منطقه تجارت آزاد] را حفظ خواهد کرد.
 
در بازار داخلی یک منطقه تجارت آزاد، سندی مبنی بر معرفی نمودن کشور اصلی صادرکننده کالا از واردکننده طلب شده، و حق گمرکی جبران کننده، نسبت به متوسط حقوق گمرگی در کل منطقه تجارت آزاد، وصول میگردد. از این طریق باید از واردات کالا از کشورهای خارج از منطقه تجارت آزاد، که از طریق میان بر- یعنی از طریق استفاده از کشورهایی با کمترین حقوق گمرکی برای هر مورد معین در این حوزه-، جلوگیری گردد. این البته بلحاظ اداری برای واردات نیمه ساخته به منطقه تجارت آزاد، که در آن به تولیدات کامل میرسند، مشکلاتی را در بر دارد.
 
برای تنظیم توضیح استاندارد بالا، از منبع زیر استفاده شده است:
 
*3- دولت آلمان برای امضاء هر چه سریعتر توافقنامه ایجاد منطقه تجارت آزاد میان اروپای متحد و آمریکا اصرار میکند. صدراعظم آلمان آنگلا مرکل، بتازه گی گفت: او از اینکه رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما، این موضوع را در دستور کار قرار داده، سپاسگذار است.
 
*4- باگواتی در اینجا، از تمایل کمتر باراک اوباما به گسترش تجارت آزاد بین المللی، کمتر از آنچه که پروفسور باگواتی مایل به آن است، صحبت میکند- یعنی قراردادهایی در چهارچوب نشست دوحه سازمان تجارت جهانی که همه کشورها را ملزم به حذف موانع گمرکی و حمایتهای دولتی از تولیدات داخلی سازند. از دید او، اوباما و اتحادیه های کارگری، به سمت گشایش محدودتر  تجارت خارجی، یعنی تنها با کشورهایی نظیر اروپا تمایل دارند و نه چین و هندوستان و کشورهای در حال توسعه.
 
*5- "نشست دوحه" نشستهای منظم و بعضاً غیرمنظم سازمان تجارت جهانی، با هدف حذف همه موانع تجارت آزاد، نظیر مالیاتها، هزینه ها، حقوق گمرکی، سوبسیدهای دولتی، و موانعی ویژه کشوری و یا منطقه ای دیگر، با هدف گسترش تجارت جهانی است. چهارمین نشست وزیران اقتصاد و بازرگانی عضو سازمان تجارت جهانی در سال 2001 و در شهر دوحه پایتخت قطر برگزار شد. در این کنفرانس بسته ای از وظایف تعیین شده، قرار بر تحقق آنها تا سال 2005 گردید. از آن پس هر نشست سازمان تجارت جهانی که در هر کشوری برگزار شود و به همین وظایف بپردازد، نشست دوحه سازمان تجارت جهانی نامیده میشود. تاکنون اما این نشست ها، قادر به تصویب یک سند نهایی در مورد اهداف مورد اشاره نشده اند- از آنجا که منافع کشورهای صنعتی قدیمی و کشورهای در حال توسعه و یا صنعتی جدید، در زمینه تجارت و موضوع موانع گمرکی، و حمایت های دولتی از بازار داخلی، با یکدیگر متفاوت، بعضاً متضاد هستند. بویژه حوزه گشایش تجارت بین المللی برای تولیدات کشاورزی، از موضوعات مورد اختلاف هستند.
 
مخالفین و منتقدین جهانی سازی در این رابطه معتقدند، اصل موضوع در نشستهای دوحه، تأمین منافع کشورهای صنعتی قدیمی و کنسرنهای بین المللی است و گنجاندن هدف توسعه کشورهای فقیر و مبارزه با فقر در چهارچوب اهداف نشستهای دوحه، تنها یک توجیه است.
 
نشست های دوحه در سالهای 2003، 2004، 2006، 2007، 2008، 2009، 2010 و 2011 هم به شکست منجر  شده اند. برای نمونه در نشست 2008، از میان 20 مسئله دستور کار نشست، تنها بر سر 2 موضوع اختلاف وجود داشته است. هدف نشست 2008، افزایش تجارت بین المللی به حجم 100 میلیارد دلار دیگر بوده است. یکی از اهداف اولیه این نشست ها، افزایش سهم کشورهای در حال توسعه [از آن میان چین، هند و برزیل] در تجارت بین المللی است، که هم اکنون، 29% مجموع حجم تجارت جهانی را در اختیار دارند.
 
در موضوع اصلی مورد اختلاف، یعنی تجارت کالاهای کشاورزی، کشورهای در حال توسعه خواهان تحقق موارد زیر هستند:
 
1- شرایط بهتر برای ورود تولیدات این کشورها به بازار داخلی کشورهای صنعتی قدیمی
2- حذف درصد تعیین شده از سوی این کشورها برای سهم واردات کشاورزی از کشورهای در حال توسعه
3- حذف گمرکی برای کالاهای کشاورزی صادره از کشورهای در حال توسعه به کشورهای صنعتی
4-کاهش و یا حذف سوبسیدهای دولتی به بخش کشاورزی در کشورهای صنعتی
 
در موضوع حق امتیاز اکتشافات و اختراعات، کشورهای در حال توسعه خواستار هستند:
 
1- مجاز به تولید داروهایی بدون پرداخت حق اختراع به شرکتهای غربی در کشورهای خود شوند. از نظر آنها، پرداخت چنین حق اختراعی، موجب افزایش قیمت دارو در این کشورها میشود.
 
2- از تبدیل شدن اطلاعات پزشکی سنتی کشورهای در حال توسعه به امتیازی نظیر اختراعات در مالکیت کنسرنهای بزرگ غربی ممانعت گردند.
 
در کشمکشهای نشست دوحه ظاهراً همه اعضاء سازمان تجارت جهانی سهیم هستند؛ اما عملاً این کشورهای صنعتی قدیمی و صنعتی جدید، یعنی حدوداً 35 کشور هستند که بطور فعال در بحثهای این نشستها شرکت میکنند. در کنار "کواد گروپ" یعنی آمریکا، اروپای متحد، ژاپن و کانادا، کشورهای فعال دیگر عبارتند از مکزیک، برزیل، آرژانتین، آفریقای جنوبی، مصر، هندوستان، فیلیپین، تایلند و برخی کشورهای دیگر. برای اکثریت اعضاء سازمان تجارت جهانی، بدلیل معضلات مالی و اقتصادی بسیار آنها، شرکت فعال در این بحثها و نشستها و عمل به مصوبات آنها، عملاً ممکن نیست. در همه مذاکرات، دولت آمریکا همچنان خواهان تسهیل صادرات کشاورزی و صنعتی خود به کشورهای برزیل، چین و هندوستان است. با ورود تاجیکستان به این سازمان در ماه مارس 2013، اعضاء این نهاد به 159 کشور خواهد رسید.
 
تجارب عملی نشان میدهند، پس از بی نتیجه ماندن نشست دوحه، کشورهای صنعتی به سمت امضاء توافقنامه های دو جانبه حرکت میکنند که موضوع مصاحبه و بحث بالا هم همین است. یک پیش بینی از این حکایت میکند، که بزودی تا 50% تجارت جهانی از طریق توافقنامه های منطقه ای، بویژه دوجانبه، هدایت خواهند شد. این عمدتاً شامل ایالات متحده آمریکا، ژاپن، اروپای متحد و استرالیا میگردد. این ترند، مشکلات اداری، پرسنلی، بودجه ای و فنی بسیاری برای سازمان تجارت جهانی ایجاد میکند.
 
*6- در ضمن گشایش اجلاس هشتم نشست دوحه در دسامبر سال 2011  در ژنو، رئیس سازمان تجارت جهانی پاسکال لامی Pascal Lamy هشدار داد، که تجارت جهانی بدلیل سکون در مذاکرات نشست دوحه، در یک دو راهی قرار گرفته است. سیاست حمایت از تولیدات داخلی در بسیاری از کشورهای جهان، از رشد اقتصادی جلوگیری کرده، و هر سال نزدیک به 800 میلیارد دلار به اقتصاد جهانی خسارت وارد می آورد.
 
*7- اشاره پروفسور باگواتی به نخست وزیر انگلستان و صدراعظم آلمان، در نقل قول زیر از یک روزنامه آلمانی و مربوط به آخرین نشست دوحه، قابل دریافت است.
 
نخست وزیر کنونی انگلستان کامرون در اوائل سال 2012 در کنفرانس داووس، پیرامون وضعیت نشست دوحه سازمان تجارت جهانی WTO چنین میگوید:
 
"یکسال قبل، خانم آنگلا مرکل و من، در اینجا در داووس صحبت کردیم. ما مطمئن بودیم، که گفتگوهای مربوط به اهداف نشست دوحه را تا انتهای سال 2011 به سرانجام خواهیم  رساند. امروز اما ما میدانیم: این عملی نیست."
 
مذاکرات سازمان تجارت جهانی، اصطلاحاً: نشست دوحه، از سال 2001  آغاز شده است. هدف از آن این بود، که تجارت بین المللی را تسهیل سازد. این مذاکرات هم در ادامه با مشکلاتی مواجه شدند:
 
1- کشورهای صنعتی قادر نشدند از حمایت مالی [پرداخت سوبسید] از تولیدات کشاورزی خود دست بردارند.
2- کشورهای جدید صنعتی [چین، هند، برزیل ...]، حاضر به گشایش بیشتر بازار داخلی خود به روی کالاهای کشورهای صنعتی نبودند.
 
حال کشورهای صنعتی تصمیم گرفته اند، میان خود به توافقات دوگانه دست پیدا کنند. تا از این طریق، مالیات بر واردات و موانع تجاری نظایر آنها حذف گردند. این اما برای کشورهای فقیرتر زیانبار است- از آنجا که باید به شرایط تحمیل شده از سوی کشورهای صنعتی گردن بگذارند.
 
زود دویچه چایتونگ Die Süddeutsche Zeitung، 27 ژانویه 2012
 
*8- اروپای متحد و ایالات متحده آمریکا، مشترکاً 47% قدرت اقتصادی جهان را در اختیار دارند. 30% از کل تجارت بین المللی، متعلق به این دو قطب است. هر روز تقریباً 2 میلیارد یورو کالا و خدمات از سوی دو طرف با یکدیگر مبادله میشوند. سرمایه گذاریهای مستقیم دو طرف در کشورهای یکدیگر، به 2.8 بیلیون یورو بالغ میگردند. از دید رئیس کنونی کمیسیون اروپا، ایجاد این منطقه تجارت آزاد، میتواند برای اروپای متحد، رشد اقتصادی اضافه ای معادل 0.5% بدنبال بیاورد. باراک اوباما طبق آخرین سخنرانی خود در ماه فوریه 2013 در برابر کنگره، امیدوار است از این طریق، در کوتاه مدت 50 هزار مشاغل جدید در آمریکا ایجاد کند.
 
*9- هم اینک هزینه های گمرگی برای صادرات اروپای متحد به آمریکا، به حدود 2.5% ارزش کل صادرات تخمین زده میشود.
 
*10- جاگدیش باگواتی، از مدیران مشاور سازمان تجارت جهانی است و از موضع این سازمان، نه خواهان توافقنامه های دوجانبه، بلکه توافق جهانی حول دستور کار نشست دوحه است. از این رو، به طرح ایجاد منطقه تجارت آزاد میان اروپا و آمریکا، اینهمه با بدبینی برخورد کرده، از اروپاییان میخواهد از آن پرهیز کنند. به این موضوع همچنین باید توجه کرد، که برای اداره نظامهای ناشی از ایجاد مناطق تجارت آزاد دوجانبه هم، باید از بودجه، تشکیلات و پرسنل سازمان تجارت جهانی استفاده شود و این ممکن است برای بعضی از مشاوران اصلی این سازمان از جمله جاگدیش بگواتی، بمعنای از دست دادن موقعیت آنها تمام شود.
 
*11- تصور پروفسور باگواتی از عدم همراه ساختن مسائل مربوط به حقوق کار و یا الزامات حفظ محیط زیست با یک قرارداد جامع تجارت آزاد جهانی، مسلماً پیشبرد مواضع او را از زاویه منافع کشورهای در حال توسعه از دید خود او، تسهیل نخواهد کرد. اینکه دولتهای آمریکا و اروپا، سطح دستمزدها و یا حقوق قانونی کارگران را در کشورهای دیگر طرف قراردادهای تجارت آزاد مسکوت بگذارند، غیرمحتمل است. از آنجا که تأثیر همین تفاوتها، مستقیماً در قیمت کالاها بازتاب پیدا کرده، و به مسائل انسانی و حقوق کارگران مربوط نیست! یکی از استدلالهای اصلی مخالفین نوع سرمایه داری جهانی سازی، درست همین موارد اساسی هستند. از دید این گروه، گشایش بیشتر تجارت جهانی، نباید به تنزل سطح استانداردهای اجتماعی در کشورهای صنعتی از یک طرف، و برده سازی نیروی کار ارزان و تخریب بیشتر محیط زیست در کشورهای فقیر منجر گردد.
-------------------------
      
محتوای مقاله، دیدگاه مترجم را منعکس نمیکند. اطلاعات موجود در بخش توضیحات، از سوی مترجم و با دقت لازم، از منابع مختلف آلمانی زبان جمع آوری شده اند.
عنوان اصلی مقاله: اقتصاددان برجسته: با معاهده منطقه تجارت آزاد، اروپا خود را تضعیف خواهد کرد
تاریخ انتشار مقاله:  22 بهمن 1391- 10 فوریه 2013
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ